tisdag 30 mars 2010

مينا احدي: در دفاع از بي نام و نشانها که زندگيشان در خطر است

موج جديد پناهندگي از ايران٬ و فرار کسانيکه جانشان به خطر افتاده٬ توجه بسياري را بخود جلب کرده است.

هر از چند گاهي ٬ يکي از اين فراريان در رسانه ا ي و يا جلسه اي حضور دارد و از اينکه چرا فرار کرده٬ حرف ميزند. بيشترين امکانات در اختيار کساني است که به نوعي با جنبش دوم خرداد همکاري داشته و يا ارتباطات و امکاناتي به دليل وابستگي و يا همکاري با اين جريان داشته اند.

به اين دو مکالمه توجه کنيد:

خانم احدي از عراق با شما تماس ميگيرم. ما بي نام نشانها هستيم. من و همسرم در اعتراضات اخير در ايران نقش فعالي داشتيم. همسر من استاد دانشگاه بود و من هنرمندي که فعاليت آزاد داشتم. اگر در رسانه هاي غربي با چراغ قوه دنبال رهبران حرکت اعتراضي مردم ميگردند٬ يکي از اين رهبران من و همسرم بوديم. سازمان دادن تظاهرات بهر قيمت و داشتن اتوريته اي که بعد از سالها کار و فعاليت و همراهي با جوانان به دست آورده بوديم٬ باعث شد که به حرفهايمان توجه کنند و ما سازمانده بسياري از حرکتها در ايران بوديم. ۲۲ بهمن ٬ من به دوستانم گفتم در اين تظاهرات شرکت نميکنيم. در مورد اين موضوعات حرف زياد دارم. اما بدليل همين فعاليتها و اينکه عکسم را در حال پرتاب کردن سنگ به دست آورده بودند٬ بخطر افتاديم و با همسرم فرار کرديم. الان در يک شهر در کردستان عراق هستيم.

سازمان ملل با لاقيدي و بيشرمي به ما ميگويد به ايران برگرديد٬ خطري متوجه شما نيست. من و همسرم جواب منفي گرفته ايم و اکنون کسي نيست درمورد ما در رسانه هاي اروپايي حرف بزند. به شما زنگ ميزنم چرا که شما را نزديک به خودمان ميدانم. ما بي نام و نشان ها هستيم. کسانيکه براي سرنگوني حکومت رفتيم و احساس ميکنم که کارهاي زيادي کرديم.

خانم احدي: در ايران سختي زياد کشيدم و مرگ عزيزترين ها را در خيابانهاي تهران شاهد بودم٬ اما زانو نزدم و گريه نکردم. متاسفانه اينجا در يک اطاق شبيه به بازجويي در مورد چرايي فرارم به ايران و وقتي ديدم همسر عزيزتر از جانم٬ روي يک نيمکت در حالتي شکسته و غمگين و تحقير شده نشسته٬ بغضم ترکيد.

ما اميدمان به شما است. احساس ميکنم٬ ما جنبشي هستيم که شما آنرا نمايندگي ميکنيد. نميدانم چرا ولي احساس ميکنم ما را ول کرده اند. نه سازمان ملل٬ نه مطبوعات رسمي اروپايي و نه رسانه هاي فارسي زبان از رهبران واقعي جنبش مردم٬ نمي پرسند و از آنها حرف نميزنند. هر کس جلوي دوربين ميرود٬ به نوعي سرش به موسوي و شرکا بند بوده و بهمين دليل فرش زير پايش انداخته شده است.

من فکر ميکنم همه ما بايد در يک کشور امن بتوانيم زندگي کنيم. همه ما فراريان از موج جديد سرکوب حکومت٬ ولي بسياري از ما ناشناسان در ترکيه و عراق و در مرزها در حال از بين رفتن هستيم. صداي ما را به دنيا برسانيد....

و مکالمه دوم:

خانم احدي مريم هستم قبلا هم با شما تماس گرفتم٬ نميدانم مرا بخاطر داريد٬ معذرت خواهي ميکنم و ميگويم خيليها به من زنگ ميزنند٬ کمي بيشتر توضيح بدهيد. و او با صدايي فوق العاده غمگين ميگويد همان زني هستم که از سوي دولت ايران و همسرش و خانواده همسرش تحت تعقيب است.

او ميگويد. امروز جواب تقاضاي پناهندگي را از سازمان ملل گرفتم.

من به اينها گفته بودم که بدليل شرکت در اعتراضات و بدليل رابطه خارج از ازدواج در خطر هستم و اينها به من ميگويند براي نجات خودم به دولت ايران پناه ببرم. امروز فکر کردم٬ خواب مي بينم. آيا اين واقعيت دارد که يو ان از من ميخواهد براي نجات از قتل ناموسي توسط همسر قبلي ام به دولتي پناه ببرم که سنگسار ميکند. مي فهميد من با خطر سنگسار روبرو هستم اين داستان نيست. من الان مخفي هستم و فقط شبها ميروم بيرون کمي هواخوري.

به اينها گفته ام ٬ دوست ديگري داشتم که همسرم از رابطه ما مطلع شد و من بدليل فعال بودنم در ميتينگها که جايي بود که با صداي بلند ميتوانستم بگويم که از زندگيم راضي نيستم که همسرم را دوست ندارم که ميخواهم با يک نفر ديگر زندگي کنم و که عشق و عواطفم به يک نفر ديگر است مي فهميد براي اعتراض و فرياد زدن خشمم از اين اوضاع جهنمي ٬ فعالانه در اعتراضات شرکت ميکردم و خودم را آزاد حس ميکردم. انگار در اين روزها فقط زنده بودم و بقيه زندگيم مرگي بوده تدريجي . مرا گرفتند و پس از چند روز ول کردند در زندان هم تنها ترين و بي کس ترين بودم و بعد ازاين واقعه ديگر بايد فرار ميکردم. هيچکس را نمي شناسم. هيچ آشنايي ندارم و در يک شهر ترکيه تقاضاي پناهندگي دادم. افرادي از فاميل همسرم در اينجا ٬ مرا پيدا کردند و مجبور به فرار به شهر ديگري شدم. ديروز نماينده سازمان ملل به من ميگويد: به مقامات حکومت ايران مراجعه کن و از آنها بخواه ٬ از جان تو در مقابل خانواده همسرت و احتمال قتل توسط همسرت٬ محافظت کنند. اين موضوع را " يو ان ترکيه" کتبي هم نوشته ٬ براي شما فاکس ميکنم.

و از اين نوع مکالمات زياد داشته ام.

اين مطلب را مينويسم تا بگويم که ضرورتي فوري و حياتي دارد که ما در خارج کشور به يک جنبش وسيع متحد و همگاني در دفاع از اين بي نام و نشانها دامن بزنيم.

تعدادي از اين دوستان حاضر به مصاحبه با رسانه ها هستند و ما بايد در دنيا يک روز جهاني اعتراض به يو ان و سازمان ملل سازمان دهيم و از آنها بخواهيم فورا همه فراريان از ايران را که اکثرا جوان هستند را به کشورهاي امن منتقل کرده و به اين شکنجه روحي پايان دهد.

بنظر من بايد کاري کرد و اين کار بايد جهاني و متحدانه باشد. اين يک فراخوان به عمل است.

مينا احدي

۳۰ مارس ۲۰۱۰

minaahadi@aol.com آدرس ایمیل جهت جلوگیری از رباتهای هرزنامه محافظت شده اند، جهت مشاهده آنها شما نیاز به فعال ساختن جاوا اسكریپت دارید

00491775692413

måndag 22 mars 2010

مراسم نوروزي جمهوري اسلامي در فرانکفورت آلمان برسرشان خراب شد! حاضرين در مراسم از در پشتي سالن محل مراسم در حال فرار کردن هستند!

چند نفر از مقامات کنسولگري جمهوري اسلامي در فرانکفورت توسط تظاهرکنندگان خشمگين گوشمالي داده شدند!

دوشنبه ۲۲ ماه مارس٬ جمهوري اسلامي ايران در شهر فرانکفورت٬ مخفيانه مراسم نوروزي برپا کرد و به محض پخش خبر٬ مخالفين جمهوري اسلامي ايران در مقابل اين محل٬ تجمع کرده و به اين مراسم جنايتکاران اسلامي اعتراض کردند.

صداي شعار دادن و اعتراض ايرانيان حاضر در محل توجه ها را بخود جلب کرده است. شهناز مرتب در اين تجمع اعتراضي بارها سخنراني کرده و اعلام کرد که حکومتي که در ايران جوانان را به قتل رسانده و به مخالفين رحم نميکند و تجاوز و اعدام و شکنجه در زندانهايش تا همين امروز جان تعداد زيادي را گرفته است٬ امروز در اينجا اجازه نميدهيم مراسم بگيرد. مردم ايران حکومت اسلامي نميخواهند و ما جشن قاتلين را بر سرشان خراب ميکنيم.

حدود ساعت ۹ شب٬ وقتي تعدادي از مقامات کنسولگري رژيم٬ از مراسم بيرون آمدند٬ با حمله مردم خشمگين روبرو شده و گوشمالي داده شدند.

از ساعت نه و نيم به بعد٬ به تدريج ٬ در معيت پليس آلمان٬ افراد حاضر در جشن٬شروع به ترک مراسم کردند. با شدت گرفتن اعتراضات و اوج گرفتن شعارهاي اعتراضي تظاهرکنندگان٬ ديگر کسي جرات خروج از مراسم را نداشت و از در پشتي سالن حاضرين شروع به فرار کردند. پليس آنها را محافظت ميکند که مورد حمله معترضين قرار نگيرند. مردم شعار ميدهند٬ " امسال سال آخره" مرگ بر حکومت سنگسار٬ مرگ بر حکومت ضد زن و ..

در شهر فرانکفورت آلمان مخالفين رژيم اسلامي مراسم نوروزي سفارتيها را بر سرشان خراب کردند. تا هم اکنون که ساعت ۱۰ شب به وقت آلمان است تجمع مخالفين ادامه دارد و سفارتيها و حاضرين در اين مراسم در حال فرار هستند. اخبار وقايع بعدي را در اطلاعيه هاي ديگر به اطلاع خواهيم رساند.

تشکيلات خارج کشور حزب کمونيست کارگري ايران- کميته فرانکفورت

۲۲ مارس ۲۰۱۰

دعوت به کنفرانس مطبوعاتي با حضور مينا احدي ٬رضاپهلوي ٬ علي بابايي٬دکتر امانويل توفيق ٬ دکتر سعيد آزمايش٬دکتر وحيد وحدت خواه گرداننده بحث مارتين لزنتي

دعوت به کنفرانس مطبوعاتي
Högerjustera
به خبرنگاران!



زمان : جمعه 26 ماه مارس 2010-03-22 شروع کنفرانس ساعت 11 صبح

مکان: انستيتوي گوستاو اشترسمن در خيابان لانگه گرابن وگ 68 در شهر بن آلمان



حقوق بشر در جمهوري اسلامي ايران

کنفرانس مطبوعاتي به مناسبت سي و هشتمين سالگرد فعاليت جامعه بين المللي حقوق بشر

با حمايت و زير نظر پروفسور جرسي بوزک رئيس پارلمان اروپا



همکاران گرامي!



جامعه بين المللي حقوق بشر در نظر دارد شما را در جريان وضعيت حقوق بشر در شرايط امروز ايران قرار دهد. ما شما را صميمانه به کنفرانس مطبوعاتي خودمان و سپس يک فوروم در مورد حقوق بشر در ايران که در ساعت 17 آغاز خواهد شد دعوت ميکنيم.

توجه کنيد که کنفرانس مطبوعاتي راس ساعت ۱۱ شروع خواهد شد.

موضوعات و سخنرانان :

حقوق انساني در ايران ٬ امروز و در آينده

مينا احدي فعال مدافع حقوق انساني ٬ کميته بين المللي عليه اعدام و سنگسار – کلن



ساختن يک جامعه مدني در ايران

رضا پهلوي مسئول جنبش براي آزادي ايران



جنبش دمکراسي خواهانه بين المللي براي ايران

علي بابايي مسئول يونايتد براي ايران – دارمشتات



تعقيب بهاييان در جمهوري اسلامي ايران

دکتر امانوئل توفيق از تشکل بهاييان در برلين



آزادي مذهب در ايران

دکتر سعيد آزمايش ٬ مذهب شناس از پاريس



علتهاي ديکتاتوري مذهبي در ايران

دکتر وحيد وحدت خواه از فونداسيون اروپا براي دمکراسي – برلين



گرداننده بحث

مارتين لزنتين سخنگوي جامعه بين المللي حقوق بشر

کنفرانس مطبوعاتي ساعت ۱۲.۳۰ پايان مي ايبد و سپس کنفرانسي در مورد مصر و نقض حقوق بشر در مصر خواهد بود.

<<...>> Einladung zur IGFM-Pressekonferenz
An die Damen und Herren der Medien



Termin: Freitag, 26. März 2010
Beginn: 11.00 Uhr
Ort: Gustav Stresemann Institut, Langer Grabenweg 68, 53175 Bonn



Menschenrechte in der

Islamischen Republik Iran

Pressekonferenz zur 38. Jahreshauptversammlung der

Internationale Gesellschaft für Menschenrechte (IGFM)

– unter der Schirmherrschaft von Prof. Jerzy Buzek,

Präsident des Europäischen Parlaments –

Liebe Kolleginnen und Kollegen,

die Internationale Gesellschaft für Menschenrechte (IGFM) möchte Sie über die aktuelle Menschenrechtslage in der Islamischen Republik Iran informieren. Wir laden Sie daher herzlich zu unserer Pressekonferenz und zum Forum Menschenrechte im Iran ein (Beginn: 17.00 Uhr).

Bitte beachten Sie, dass die Pressekonferenz um 30 Minuten vorverlegt wurde und jetzt bereits um 11.00 Uhr beginnt.



Die Themen und die Gesprächspartner:

Menschenrechte im Iran, Heute und in Zukunft
Mina Ahadi, Menschenrechtlerin, Internationales Komitee gegen Steinigung und Todesstrafe, Köln

Aufbau einer Zivilgesellschaft im Iran
Reza Pahlavi, Vorsitzender der Bewegung für die Freiheit Irans

Die Internationale Demokratiebewegung für den Iran
Ali Babaei, Vorstand United 4 Iran, Darmstadt

Verfolgung der Bahá’í in der Islamischen Republik Iran
Dr. Emanuel Towigh, Justiziar des Nationalen Geistigen Rates der Bahá’í, Berlin

Religionsfreiheit im Iran
Dr. Seyed Azmayesh, Religionswissenschaftler, Vertreter des Nematollah Sufi Ordens,
Komitee für die Rechte von Studenten und Derwischen im Iran, Paris

Die Ursachen des religiösen Totalitarismus im Iran
Dr. Wahied Wahdat-Hagh, Publizist und Totalitarismusforscher,
European Foundation For Democracy (EFD), Berlin

Initiativen zur Förderung der Menschenrechte im Iran
Martin Lessenthin, Sprecher des IGFM Vorstands, Frankfurt


Die Pressekonferenz wird um 12.30 Uhr beendet. Ab 13.00 Uhr laden wir Sie zur IGFM Pressekonferenz Ägypten ein. Bitte teilen Sie uns auf dem beiliegenden Antwortformular mit, ob Sie an einer der Pressekonferenzen oder an beiden teilnehmen möchten.

Mit freundlichen Grüßen
Sandra Gemsjäger
IGFM Presseabteilung
Tel.: 069–420108–10 oder –0
Fax: 069–420108–33
eMail: kampagnen@igfm.de




Fax Rückantwort
bitte an 069 – 420 108 – 33 oder per eMail an kampagnen@igfm.de

IGFM - Internationale
Gesellschaft für Menschenrechte
Abteilung Presse- und Öffentlichkeitsarbeit
Borsigallee 9
60388 Frankfurt am Main
Fax 069 – 420 108 – 33
E-Mail: kampagnen@igfm.de



Pressekonferenz

der Internationalen Gesellschaft für Menschenrechte (IGFM)

Menschenrechte in der Islamischen Republik Iran

38. Jahreshauptversammlung der IGFM

– unter der Schirmherrschaft von Prof. Jerzy Buzek, Präsident des Europäischen Parlaments –



Termin: Freitag, 26. Februar 2010
Beginn: 11.00 Uhr
Ort: Gustav Stresemann Institut, Langer Grabenweg 68, 53175 Bonn



Ich

o nehme an der Pressekonferenz Iran teil.

o nehme an der Pressekonferenz Ägypten um 13:00 Uhr teil.

o möchte ein Interview führen mit _________________________________________

o bitte um weitere Informationen zur IGFM.

o nehme nicht teil.

(Zutreffendes bitte ankreuzen)



Name, Vorname: ___________________________________________________________

eMail Adresse: ____________________________________________________________

Fax: ____________________________________________________________

Bemerkungen: ____________________________________________________________

Hinweis: Sie können uns telefonisch unter 069 – 420108 – 0 oder – 10 erreichen.

tisdag 9 mars 2010

به رئیس پارلمان اروپا و شورای حقوق بشر سازمان ملل به همه سازمانهای مخالف اعدام در سراسر جهان حکومت اسلامی قصد ، کشتن دو نفردر اهواز را در ملا عام دا

حکومت اسلامی قصد ، کشتن دو نفر در اهواز را در ملا عام دارد.

فرستادن به ایمیلچاپ

به رئیس پارلمان اروپا و شورای حقوق بشر سازمان ملل

به همه سازمانهای مخالف اعدام در سراسر جهان

حکومت اسلامی قصد ، کشتن دو نفردر اهواز را در ملا عام دارد.

به این شناعت و وقاحت حکومت اسلامی فورا اعتراض کنید!

edam4

امروز در سطح شهر اهواز و در رسانه های حکومت اسلامی، از مردم دعوت شده است، برای مشاهده مراسم اجرای حکم اعدام و به قتل رساندن دو نفر در ساعت و روز معینی در محل معینی تجمع کرده و این صحنه شنیع آدمکشی را مشاهده کنند.

کمیته بین المللی علیه اعدام با اعلام خشم و انزجار عمیق خود از این وقاحت و بیشرمی حکومت اسلامی، و با اعلام یک کمپین اضطراری برای جلوگیری از این جنایت بیشرمانه حکومت اسلامی، از همه شما میخواهد که فورا و بطور عاجل به این انسان کشی جمهوری اسلامی اعتراض کنید.

روزنامه فرهنگ جنوب با دادن یک فراخوان رسمی و علنی از همگان دعوت میکند، در تقویم های خود یادداشت کنند، ساعت چهار بعد از ظهر برای مشاهده یک مراسم شنیع قتل در خیابان رمضان اهواز حاضر باشند. این نهایت بیشرمی و وقاحت و نهایت انسان ستیزی حکومت اسلامی است. این حکومت با قتل و جنایت زنده است و اکنون میخواهد با این برنامه ها در بین مردم فضای وحشت ایجاد کند. هدف فقط ترساندن مردم است و باید این مراسم را بر سر این جانیان خراب کرد.

در روزنامه چنین آمده است:

اجراي حکم اعدام قاچاقچي مواد مخدر

زمان: چهارشنبه 19/12/88 ساعت 4 بعد از ظهر

مکان: کوي رمضان اهواز

اجراي حکم اعدام سارق مسلح

زمان: شنبه 22/12/88 ساعت 4 بعد از ظهر

مکان: چهارراه نادري اهواز

کمیته بین المللی علیه اعدام از نهادهای مخالف اعدام میخواهد که فورا به این برنامه ریزی برای جنایت اعتراض کنند. ما از رئیس پارلمان اروپا و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد میخواهم به این رفتار شنیع حکومت اسلامی اعتراض کنند. کمیته بین المللی علیه اعدام در عین حال از همه مردم اهواز دعوت میکند که با اعتراض متحدانه خود به این بیشرمی و وقاحت جانیان پاسخ درخور بدهند. ما از ایرانیان در همه جای دنیا دعوت میکنیم که به این عمل وحشیانه حکومت اسلامی اعتراض کنند.

ننگ و نفرت بر جنایتکاران اسلامی

سرنگون باد حکومت اعدام

کمیته بین المللی علیه اعدام

۹ مارس ۲۰۱۰


måndag 8 mars 2010

سياوش آذرى: بازتاب سیاسی آکسیون زنان علیه حجاب اسلامی در ترکیه

فرستادن به ایمیل چاپ

پس لرزه های آکسیون ۳ مارس زنان در شهر مرسین ترکیه همچنان ادامه دارد. اقدام زنان در زیر پا گذاشتن چادر و حجاب اسلامی ‎ نشانگر عمق رادیکالیسم و فرهنگ سکولار در جامعه ترکیه است. زنان ترکیه نشان دادند که مبارزه در راستای دفاع از دستاوردها و احقاق حقوق انسانی با دخیل بستن به جناحها و احزاب ریز و درشت و جناحهای مختلف بورژوازی، اسلام سیاسی و چپ "لیبرالیزه" شده ضد مدرن در یک سو و ناسیونالیسم پرو غرب و ارتش در دیگر سو، میسر نیست. زنان در این آکسیون به درستی حجاب اسلامی به عنوان نماد بردگی زن را هدف تهاجم خود قرار دادند.

واکنش جناحهای بورژوازی به این تحرک زنان نشانگر وحشت نیروهای حاکم در ترکیه، از اسلام سیاسی تا ناسیونالیسم چپ، از رادیکال شدن مبارزات و درگیر شدن مستقیم مردم در مجادله در دفاع از حقوق خود است. بورژوازی به درستی متوجه شد که حمله زنان به ججاب اسلامی تنها نوک کوه یخی حمله محتمل مردم به تمامی مقدسات و خرافات بورژوازی از مذهب تا ناسیونالیسم است واین تهاجم به چادر و نمادهای دینی محدود نخواهد ماند. به همین خاطر هیچ جریان اصلی بورژوازی درمحکوم کردن این اقدام زنان لحظه ای تعلل به خرج نداد. همانطور که انتظار میرفت حزب حاکم اسلام سیاسی عدالت و توسعه از زبان سخنگوی خود "بلند آرینچ" این اقدام زنان را به عنوان عملی شنيع تقبیح و محکوم کرد و در امتداد رقابت سیاسی با حزب جمهوریخواه خلق و اعمال فشار بر این حزب خواستار عذرخواهی این حزب و توضیح در این رابطه شد.

واکنش حزب جمهوریخواه خلق اما دیدنیتر بود. "کمال کیلیچدار اوغلی" مرد شماره دو این حزب در پیامی مطبوعاتی این اقدام را به شدت محکوم کرد و آن را عملی تحریک آمیز علیه حزب جمهوریخواه خلق نامید! این حزب حتی به استفاده ابزاری از این اقدام زنان در رقابت سیاسی خود با اسلام سیاسی و حزب عدالت و توسعه بر نیامد. "کیلیچدار اوغلی" در یک بند بازی سیاسی همچنین اضافه کرد که "وارد کردن پوشش زنان به سیاست قابل قبول نیست. مساله اصلی رفع مشکلات زنان و احقاق حقوق آنان است اما اینچنین اقدامات جعلی ربطی به مبارزه برای حقوق بشر ندارد. نیروی حزب عدالت و توسعه در حال ریزش است و چنین آکسونهایی در این مقطع به نفع این حزب تمام میشود." پوشش نامیدن حجاب اسلامی اما یک لغزش کلامی و یا انحراف معرفتی نیست. "کیلیچدار اوغلی" با حمله به اقدام رادیکال زنان زنگ خطر دفاع از مقدسات را به صدا در آورد و آمادگی حزب متبوعش در جلوگیری از تعرضات مردم به خرافات، سنن، مقدسات دینی و ناسیونالیستی را به بورژوازی یاد آوری نمود و به مردم چنگ و دندان نشان داد و برای آنان خط و نشان کشید. همچنین رهبر حزب جمهوریخواه خلق "دنیز بایکال" نارضایتی خود از این اقدام زنان را بیان کرد و با عصبانیت اعلام نمود که "سیاست ما ربطی به پوشش ندارد. این اقدام کاملن چرند بود!"

ناسیونالیسم کرد نیز در این میان سکوت نکرد و از زبان رهبران ریز و درشت خود حمله به حجاب به عنوان نماد زندگی اسلامی را محکوم کرد و خواهان عذرخواهی دست اند کاران حزب جمهوریخواه خلق در این اقدام شد.

سیاست بورژوازی بدون تکیه بر خرافات و مقدسات و جعلیات دینی و ناسیونالیستی قابل پیشبرد نیست. حمله یک پارچه جناحهای بورژوازی در ترکیه به آکسیون رادیکال زنان علیه حجاب نمایانگر جوهرارتجاعی و ضد انسانی سیاست بورژوازی و عمق وحشت آن از ظهور رادیکال مردم در صحنه سیاست است. آکسیون ۳ مارس زنان در ترکیه همچنین دیگر بار ضرورت تحزب کمونیسم کارگری به عنوان تنها نیروی ذینفع در تعمیق رادیکالیسم مبارزات مردم و تنها نیروی پیگیر در راه احقاق آزادی و برابری و برقراری یک جامعه انسانی را یادآوری نمود.



söndag 7 mars 2010

شهر گوتنبرگ به استقبال ٨ مارس رفت و اسقبال گرم صدها نفر از فعالین جنبش زنان سوید از مانیفیست زنان ایران( فیلم ،عکس )سخنرانی سوسن صابری .









شنبه ششم مارس کمیته برگزاری ٨ مارس در شهر گوتنبرگ سوید متشکل از احزاب سویدی و فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی با برگزاری کنفرانسی بزرگ به استقبال روز جهانی زن رفت یکی از سخنرانان سوسن صابری از طرف فدراسیون بود ایشان با اشاره به ستمها یی که در طول سی سال گذشته جمهوری اسلامی بر زنان روا داشته است از مقاومت و مبارزه زنان در ایران یاد کرد و فعالین جنبش زنان را به حمایت از مبارزه زنان در ایران و بر علیه جمهوری اسلامی فراخوان داد. ایشان بیانیه و مانیفیست زنان ایران را برای حاضرین قراعت کرد که مورد استقبال پرشور حاضرین قرار گرفت ،متن بیانیه را در زیر مشاهده میکنید
http://www.viddler.com/explore/Fuadroshan/videos/1/

نفس وجود جمهوری اسلامی با آزادی زنان مغایر است. جمهوری اسلامی حکومتی زن ستیز، برپاکننده آپارتاید جنسی، و عامل سه دهه تحمیل شنیع ترین اهانتها و تحقیرها و شدیدترین سرکوبگریها و بیحقوقی ها به زنان در ایران است. بدون آزادی زن جامعه آزاد نخواهد شد و بدون سرنگونی جمهوری ضد زن اسلامی زنان به حقوق خود دست نخواهند یافت. جمهوری اسلامی باید برود! این پیام ندا آقا سلطان سمبل انقلاب جاری در ایران، و حکم و امر زنان شجاع و پیشروی است که هفت ماه است در پیشاپیش صفوف مردم کل حکومت زن ستیز اسلامی را به چالش کشیده اند.

ما زنان و مردان آزادیخواه سی سال قبل در هشت مارس ١۹۷۹(١٣٥٧) در ايران در مقابل ارتجاعیون تازه بقدرت رسیده با فرياد نه به حجاب اجباری ایستادیم و امروز با داشتن تجارب خونين و دردناکی از سه دهه آپارتاید جنسی، بردگی جنسی و سرکوب مستمرزنان، با صدائی رساتر و کوبنده تر بهمراه نسل جوان و پيشرو در ايران اعلام ميکنيم که جمهوری اسلامی بعنوان یک حکومت ضد زن، بعنوان حکومت آپارتاید جنسی بايد سرنگون شود. اعلام میکنیم سران حکومت اسلامی به جرم جنايت سيستماتيک عليه ميليونها زن، بجرم جنایت علیه بشریت بايد دستگير و محاکمه شوند. اين فرمان انقلاب در ايران است. با سرنگونی جمهوری اسلامی ما به ياری ميليونها زن در کشورهای اسلام زده می شتابيم که اسير حکومتها و باندهای تروريست اسلامی و سنتهای ناموس پرستانه و مردسالارانه اسلامی هستند.

دفاع از انقلاب جاری درايران، امروز ميتواند و بايد يک حرکت عظيم بين المللی باشد. هشت مارس روز جهانی و بين المللی زنان است و امسال مهر همبستگی با زنان و مردم ایران برای سرنگونی حکومت اسلامی بر اين هشت مارس حک شده است. ما از همه فعالين و سازمانهای مدافع حقوق زن دعوت ميکنيم که با جنبش زنان در ايران ابراز همبستگی کنند و یاد ندا آقا سلطان را بعنوان سمبل جنبش انقلابی علیه جمهوری اسلامی گرامی بدارند. هشت مارس امسال، روز همبستگی با جنبش آزاديخواهی مردم ايران است!

ما بیانیه زیر را بعنوان مانیفست آزادی زنان در ایران اعلام میداریم وهمه فعالین جنبش آزادی زن و نیروهای سکولار و آزادیخواه را به حمایت از این مانیفست و به همبستگی با مردم ایران در مبارزه برای سرنگونی حکومت آپارتاید جنسی و زن ستیز جمهوری اسلامی فرامیخوانیم:

۱- محاکمه رهبران و مسئولين جمهوری اسلامی به جرم جنايت عليه بشريت و از جمله به جرم سی سال تحمیل شنیع ترین اهانتها و تحقیرها و سرکوبگریها و بیحقوقی مفرط به زنان در ايران

۲- لغو همه قوانين ضد زن اسلامی و کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمين برابری کامل زن و مرد در همه عرصه های اقتصادی، سياسی، فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی

۳- جدايی کامل دين از دولت، آموزش و پرورش و کلیه قوانین

۴- لغو جدا سازی جنسيتی و آپارتايد جنسی

۵- ممنوعیت صیغه و تعدد زوجات. حق بیقید و شرط جدائی (طلاق) برای زن و مرد. لغو کلیه قوانینی که حقوق مدنی زنان (نظیر حق مسافرت، معاشرت، شرکت در فعالیتهای اجتماعی و غیره) را به کسب اجازه از شوهر، پدر، و یا سایر مردان خانواده مشروط میکند. برابری کامل حقوق و وظایف زن و مرد در امر تکفل و سرپرستی فرزندان پس از جدایی

۶- لغو حجاب اجباری زنان و ممنوعیت حجاب کودکان و به رسمیت شناسی کامل آزادی پوشش

۷- لغو کلیه احکام و قوانین وحشيانه و ضد انسانی سنگسار و اعدام و قصاص و سایر مجازاتهای اسلامی

۸- آزادی بی قيد و شرط بيان و اعتراض و آزادی تشکل و اعتصاب و تحزب و اجتماعات

۹- آزادی فوری وبیقید وشرط همه زندانيان سياسی و عقیدتی

۱۰- آزادی مذهب و بی مذهبی و آزادی نقد مذهب

٣بهمن ١٣٨۸، ٢٣ ژانویه ٢٠١٠

مینا احدی

شهلا دانشفر

مهین علیپور

مریم نمازی

حمايت خود را از اين بيانيه ميتوانيد به ادرس زير ارسال کنيد!

براي امضا بيانيه به ادرس زير مراجعه کنيد!

http://equal-rights-now.com/IntWD

manifestzanan@gmail.com آدرس ایمیل جهت جلوگیری از رباتهای هرزنامه محافظت شده اند، جهت مشاهده آنها شما نیاز به فعال ساختن جاوا اسكریپت دارید

تلفن تماس: 00491775692413







onsdag 3 mars 2010

ندای مردم ایران را به جهانیان میرسانیم .بر علیه اعدامها در ایران در ژنو




روز پنجشنبه ۲۵ ماه فوریه در شهر ژنو و در چهارمین کنگره بین المللی علیه اعدام در یک پلنوم بزرگ ، مینا احدی و شیرین عبادی در مورد ایران و اعدامها در ایران حرف زدند. در اینجا متن سخنرانی مینا احدی را ملاحظه میکنید .

بسیار خوشحالم که در جمع صدها نفر مخالفین اعدام صحبت میکنم. دو روزی که در اینجا بودم ، از بهترین روزهای زندگی من بود، چرا که احساس میکنم همه شما را از نزدیک می شناسم و فکر میکنم، دنیا با وجود انسانهایی مثل شما

که شبانه روز علیه اعدام فعالیت میکنید، میتواند بهتر از اینها باشد که الان هست.

با این حساب، شاید شما هم مرا می شناسید، اما بهتر است کمی خودم را معرفی کنم. من مینا احدی هستم و سخنگوی کمیته بین المللی علیه اعدام. رابطه من با این پنج حرف کلمه " اعدام" اما، فقط به این محدود نیست که با یک سازمان علیه اعدام کار میکنم، متاسفانه رابطه من با این کلمه پنج حرفی، بسیار نزدیکتر از اینها است.

۱۴ ساله بودم، وقتی حکومت شاه را نقد میکردم، مادرم به من گفت، مواظب حرفهایت باش، میگیرند و می برند و اعدامت میکنند. آنزمان اعدامها اساسا علیه فعالین سرشناس سیاسی بود. من بعدا دانشجوی پزشکی دانشگاه تبریز بودم و در انقلاب علیه حکومت شاه فعالانه شرکت کردم، و بعد از انقلاب، ۲۰ ساله بودم که خانه من مورد حمله پاسداران قرار گرفت و به دلیل اینکه از آغاز مخالف حکومت اسلامی بودیم و علیه این حکومت ، میتینگ سازمان میدادیم و می نوشتیم، ۶ نفر در خانه من دستگیر شدند و یک ماه بعد اعدام شدند. از جمله همسر من اسماعیل یگانه دوست . آنها مرا غیابی به اعدام محکوم کردند، چرا که در روز حمله به منزل، من اتفاقی خانه نبودم. و این حکم هنوز هم پا برجا است. یعنی من چندین سال با این حکم زندگی کرده و میکنم و در موارد زیادی با محافظ در مجامع حاضر میشوم.

چرا که جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزهای ایران نیز، ترور میکند.

از من قبول کنید که رنج و غم عمیق کسانی را که عزیزان آنها را گرفته و جسد آنها را تحویل میدهند، غم و درد جانکاهی است که تا ابد در قلب و روح ما حک شده و جاودان باقی میماند.

رابطه من با این کلمه اعدام، از اینهم فراتر هست، من کسی هستم که از زندانهای جمهوری اسلامی نوجوانان به من زنگ میزنند و میگویند،" خاله مینا کاری بکن، دارم ۱۸ ساله میشوم"، میدانید برای چه؟ چرا که من از مملکتی حرف میزنم که در آنجا کودکان و نوجوانان را در سلولهای مرگ نگهداری میکنند، تا به سن ۱۸ سالگی برسند و سپس یک روز بعد از جشن تولد ۱۸ سالگی آنها، این جوانان را اعدام میکنند.

در گوش من صدای مادران محکومین به اعدام، صدای زنان محکوم به اعدام و کسانی است که ممکنست امروز و یا فردا اعدام شوند، و در عین حال در گوش من صدای کودکانی است که در پشت در زندان اوین، لحظاتی را تجربه کرده اند که در آنسوی دیوار مادرانشان را اعدام کرده اند.

رابطه من با این پنج حرف، متاسفانه و متاسفانه بسیار نزدیکتر از این حرفها است!!!

ما در سال ۲۰۰۱ ، کمیته بین المللی علیه سنگسار و در سال ۲۰۰۴ کمیته بین المللی علیه اعدام را سازمان دادیم.

در اینجا در مورد دیپلماسی و اینکه آیا سیاستهای تا کنونی در مقابل دولتهایی که اعدام میکنند، موثر بوده و یا نه، سوال شد، در این مورد نظر من اینست: دیپلماسی اسم رمز، مماشات و کنار آمدن با این دولتها و حکومت اسلامی ایران بوده، در این مورد بیشتر توضیح میدهم.

من در سن ۲۰ سالگی خودم، اولین سنگسار را در زندگیم دیدم و همان وقت گفتم، اگر دنیا از این بربریت و وحشیگری اسلامی خبردار شود، ساعتها از حرکت می ایستند و کارخانه ها ، کار نمیکنند تا بشر به این سبعیت غیرقابل توصیف پاسخ درخور بدهد. اینکه زنان را با بی حرمتی کامل، در یک کیسه فرو کنند و در مقابل چشم همگان ، آنها را زنده به گور کرده و با پرتاب سنگ زجرکش کنند، یک واقعه عظیم ویک جنایت علیه بشریت است و باید پاسخی به آن داد.

متاسفانه امروز که ۵۳ سال دارم، می بینم که دنیا کماکان با صبر و حوصله به این جنایات حکومت اسلامی نگاه میکند و به نوعی دولتهای غربی و موسسات مختلف، اتحادیه اروپا و سازمان ملل، به این فجایع " عادت" کرده اند.

من در اینجا در مورد نحوه کار سازمانهایی مثل کمیته علیه اعدام و یا سازمانی که نازنین افیشن جم علیه اعدام کودکان تشکیل داده، حرف میزنم.


این عکس کبرا رحمانپور است که در دست من میبینید. علاوه بر کمپینهای ما علیه سنگسار، اولین کمپین های بین المللی ما علیه مجازات اعدام از کمپین مبارزه علیه اعدام کبرا شروع شد. ما از اعماق جامعه حرف زدیم و از کسانیکه اگر راجع به آنها کمپین انجام نمیدادیم، کسی حرف آنها را نمیزد. در مورد کبرا در سراسر جهان کمپین گذاشتیم و سرگذشت او را به زبانهای مختلف ترجمه کردیم. کبرا امروز یک چهره سرشناس بین المللی است.

این یک عکس دیگر است، عکس دلارا دارابی، او نقاش و هنرمند و یک نوجوان که در ۱۷ سالگی دستگیر شد و بعدا اعدامش کردند. ما در کمپین های خودمان میگوییم این محکومین به اعدام چه کسانی هستند، سرگذشت آنها چیست و از کدام موزیک خوششان می آید، نظر این افراد در مورد زندگی و یا ترس و امیدهای اینها چیست. ما به محکومین به اعدام چهره میدهیم و از این طریق کمپین هایمان را پیش میبریم.

دلارا دارابی روز اول ماه مه یعنی روز جهانی کارگر در ایران اعدام شد. و این بهترین شاخص هست که اعدام در ایران سیاسی است و وقتی حکومت میخواهد علیه کارگران عمل کند، دلارا و دلاراها را در این روزهای مهم اعدام میکند.

من در اینجا در عین حال میخواهم بگویم که در ایران یک جنبش عظیم علیه اعدام وجود دارد. و ما از طریق فعالیتهای خودمان، یک رنسانس فکری در ایران علیه اعدام ایجاد میکنیم. امروز در ایران هیچ نهاد و سازمان اپوزیسیونی جرات نمیکند از اعدام دفاع کند.

ما در برنامه های رادیو وتلویزیونی متعدد، در ایران یک رفراندوم علیه اعدام به پیش بردیم و این فعالیتها در ایران بسیار موثر و مهم بود.

من به اینجا آمده ام که صدای مادر فرزاد کمانگر و مادرانی را منعکس کنم که با ترس و وحشت، به قتل رسیدن و اعدام فرزندانشان زندگی میکنند. من میخواهم صدای جوانانی را منعکس کنم که ممکنست امروز و یا فردا اعدام شوند. من آمده ام بگویم که دیپلماسی کارساز نیست و باید حکومت اسلامی ایران را زیر فشار گذاشت و آنرا به زیر کشید.

من آمده ام صدای پسر جوانی را منعکس کنم که یک هفته قبل به من زنگ زد و گفت: مینا مادر مرا فراموش نکن. یعنی سکینه محمدی آشتیانی که ممکنست به همین زودی در تبریز سنگسار شود ...

خانمها و آقایان!

این دیگری که اینجا میبینید، عکس رشیدی است . او اخیرا دستگیر شده و فقط به دلیل اینکه پلاکاردی در دست داشته که نوشته شده " احمدی نژاد فاشیست، پلی تکنیک جای تو نیست" دستگیر و محکوم به اعدام شده است. ما با دولتی و سیستمی طرف هستیم که هر کس به خامنه ای انتقاد کرد به اتهام جنگ با " خدا" اعدام میشود.

حکومتی که به وضوح نشان میدهد که اعدام وسیله ای است برای ارعاب مردم و دفاع حکومت از موجودیت خود.

من آمده ام بگویم که باید این قطعنامه در این کنگره جهانی علیه حکومت اسلامی ایران داده شود.

لغو فوری همه اعدامها در ایران ، لغواعدام فعالین سیاسی و کودکان و همه اعدامها در ایران

لغو فوری قوانین مذهبی اسلامی و قصاص و چشم در آوردن ودست و پا بریدن .

.

جدایی مذهب از دولت و آموزش و پرورش

لغو سنگسار

دستگیری و محاکمه قاتلین و سران حکومت اسلامی

با تشکر

یک توضیح: این متنی است که بر اساس متن کتبی و توضیحاتی در موقع سخنرانی مینا در چهارمین کنگره جهانی علیه اعدام در شهر ژنو تهیه شده و امیدوارم بزودی فیلم سخنرانی مینا احدی در اختیار عموم قرار بگیرد.


tisdag 2 mars 2010

نفرت و انزجار عمیق علیه جمهوری اسلامی ایران در چهارمین کنگره جهانی علیه اعدام

ممنوعیت اعدام در همه جا و همین الان: گزارش مینا احدی از کنگره بین المللی علیه اعدام در سوئیس


نفرت و انزجار عمیق علیه جمهوری اسلامی ایران در چهارمین کنگره جهانی علیه اعدام

IMG_0961

شهر زیبای ژنو، روزهای ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ فوریه، میزبان، بیش از ۱۰۰۰ نفر فعال علیه اعدام بود. چهره شهر با حضور صدها نفر مخالفین اعدام برای من زیباتر و جذاب تر شده بود.

حضور در جمع انسانهایی که به زبانهای مختلف و با مجموعه ای فعالیتها، از نقاشی کشیدن تا کاریکاتور، از تئاتر و فیلم ساختن، تا میتینگ سازمان دادن، میخواهند یک واقعه مهم در تاریخ بشری هر چه زودتر اتفاق بیفتد. ممنوعیت اعدام در همه جا، همین الان !

این پیام اصلی کنگره بود که بر سر در ساختمان محل کنگره و در کریدورها و در مقابل صندلیهای حضار حک شده بود. ممنوعیت اعدام در همه جا و همین الان.

روز ۲۴ فوریه چهارشنبه بود و برای من این روز، طی سالهای سال به یک روز سیاه و دردناک تبدیل شده، روز اعدامها در ایران. وقتی به محل میرسم، به نوعی هیجان زده هستم و همچنین غمگین. برای دلارا و احسان فتاحیان و صدها و صدها نفر اعدام شده در ایران و امریکا و چین، این کنگره نتوانست کاری بکند، ولی برای صدها و صدها نفر میتواند موثر باشد و باید در این همایش های بزرگ حضور داشت و دولتهای دیکتاتور را تحت فشار گذاشت و به این دوره تاریک در تاریخ بشر پایان داد.

بعد از معرفی خودم به قسمتی که برای میهمانان بین المللی و سخنرانان کنگره است، میروم و بعد از اینکه کارتی دریافت میکنم که باید در همه جا آنرا با خود داشته باشم، وارد اولین کریدور میشوم. چندین میز اطلاعاتی و کتب متعدد، و بروشورهای مختلف اطلاعاتی در مورد اعدامها ، اولین جایی که سر میزنم، میز سازمان عفو بین الملل سویس است. در سال ۲۰۰۵ بهمراه چندین شخصیت سرشناس جهانی علیه اعدام و از جمله مسئول عفو بین الملل آمریکا ، ریک هالپرین ، ده روز در سویس ، گشت سیاسی علیه اعدام " داشتیم. این برنامه بسیار موفق را عفو بین الملل سویس فراخوان داده بود و لوکاس لابهارت، از مسئولین امنستی سویس در آنجا است. همدیگر را در آغوش میگیریم و از او در مورد کل برنامه سوال میکنم. در همانجا مرجان افتخاری را می بینم، سپس دوستان دیگری که از قبل آنها را می شناسم. انسانهایی عزیز و زخم خورده از حکومت فاشیست اسلامی و مدتی بعد شهین نوایی و دوستان دیگری که از ایران هستند و میخواهند اینجا در مورد ایران و همچنین علیه اعدامها در همه جا فعالیت کنند و تاثیر بگذارند.

به چهره مرجان نگاه میکنم و میگویم، باید به افرادی مثل او در این کنگره ها امکان دهند، بگوید، در زندان حکومت اسلامی بودن یعنی چه و از انسانهای بزرگی بگوید که در سالهای سیاه شصت و یا شصت و هفت، وحشیانه به قتل رسیدند، بگوید که اعدام فقط برای ایجاد وحشت است و این حکومت جنایت اسلامی با اعدام کردن بهترین انسانها، خود را ساخت، با اعدام نفس کشید و با اعدام آخرین روزهای سیاه زندگیش را سپری میکند.

اما در کنفرانسهای جهانی هم ، هنوز امکان صحبت برای خیلیها که حرفهای زیادی برای گفتن دارند، فراهم نیست...

بهر حال یک جمع کوچک از دوستان قدیمی را در آنجا پیدا میکنم و از این جلسه به آن جلسه میرویم ، تا ببینیم در کشورهای دیگر که اعدام قانونی است، چه میکنند و بویژه چگونه علیه آن مبارزه میکنند.


اولین روز در برنامه ها می بینم که هر روز ساعت ۲ بعد از ظهر یک پلنوم بزرگ هست و سخنرانان زیادی در آن حضور می یابند و قرار است من فردا یعنی پنجشنبه در این پلنوم سخنرانی کنم. ساعت ۲ بعد از ظهر چهارشنبه وارد سالن بزرگ این پلنوم میشوم و به سخنرانیهای آنها گوش میدهم. آمار اعدامها در چین و ژاپن، نحوه مقابله با اعدامها، سبعیت اعدام کنندگان و فروش بدن اعدامیها و فیلم کوتاه در این مورد ، حالم را بشدت منقلب میکند. دنیای کثیفی است...

حدود ساعت چهار و نیم بعد از ظهر،قرار است نازنین افشین جم بهمراه تعداد دیگری سخنرانی کند. با دوستان به سالن محل سخنرانی نازنین میرویم. دیدار با نازنین برای من خیلی مهم است، چرا که مدتها است او را ندیده ام و دلم برایش تنگ شده ...

چند دقیقه بعد از اینکه وارد سالن میشویم، نازنین از راه میرسد. همدیگر را محکم بغل میکنیم و از اخبار فعالیتهای همدیگر ، حرف میزنیم. قرار است محمد مصطفایی هم سخنرانی کند، که مانع خروج وی از ایران شده اند و جای او با اسمش در این پانل خالی است. سخنرانی نازنین کارشده و با فاکتهای متعدد و بسیار مفید است. و بعد از او چند نفر دیگر سخنرانی میکنند و من چون مصاحبه دارم از سالن خارج میشوم.

تا ساعاتی بعد از این سخنرانی، همچنان در کریدورها و سالنهای دیگر هستم و به سخنرانیها گوش میدهم. یکی از بهترین برنامه ها ، کنفرانس " کاریکاتوریستها از دنیا علیه اعدام " هست. مرد جوانی از بورکینا پاسو با کاریکاتورهای بسیار جالب که از ایران و احمدی نژاد هم تعدادی کاریکاتور در بین آنها هست، از تجارب خود در مقابله با اعدام حرف میزند و یا یک کاریکاتوریست بسیار بذله گوی ژاپنی، کاریکاتورهای خود را نشان میدهد و ما در حالیکه از ته دل میخندیم، ولی در عین حال میدانیم که در مورد یکی از فجایع جوامع بشری داریم حرف میزنیم. مهم اینست که همه مخالفین به هرنوعی که میتوانند دارند اعتراض میکنند.

شب به هتل محل اقامت خودم میروم و با چند رسانه فارسی زبان مصاحبه میکنم.

جالب اینست که امروز که از سفر اطریش برگشته ام، با نگاهی به رسانه های باشرف فارسی زبان نظیر " دوویچه وله " فارسی و دیگران می بینم که چقدر راحت حتی در زمینه خبررسانی اسم مرا و یا اسم نازنین افشین جم را حذف کرده و فقط از سخنرانی " بانوی جایزه گرفته " ایرانی در کنگره جهانی علیه اعدام حرف زده اند. اینهم خبررسانی از نوع دوویچه وله و ... است. چشم ما به اینهم روشن شد!!!

روز پنجشنبه باید متن کتبی سخنرانی خودم را ساعت هشت صبح به سازمان دهندگان جلسه بدهم. یک ربع به هشت آنجا هستم و فکر میکنم، نگهبانان در که با کمی تعجب مرا نگاه میکنند، با خودشان فکر میکنند، چه زود آمده است. کارتی که باید نشان بدهم را با خودم ندارم، و در هتل جا گذاشته ام، ولی خوشبختانه نگهبان از دیروز اینجا است و مرا می شناسد.

سخنرانی من قرار بود به آلمانی باشد، ولی چون شیرین عبادی هم سخنران این قسمت است و فارسی حرف میزند، منهم باید فارسی حرف بزنم. بهمین دلیل سخنرانی ام را باید مجددا بنویسم. بهر حال متن را تحویل میدهم.

IMG_0966

پیش از ظهر در جلسات دیگری شرکت میکنم و ساعت ۲ بعد از ظهر وقت پلنوم امروز است. موضوع کنفرانس اینست، مشکلات بعدی در ممنوعیت کامل اعدام. نمونه هایی از ایران، ژاپن، چین و امریکا

سخنرانان : مینا احدی مسئول کمیته بین المللی علیه اعدام ، گیل چایزی از نیومکزیک- آمریکا، شیرین عبادی وکیل ایرانی و برنده جایزه صلح نوبل، روگر هوود، استاد دانشگاه آکسفورد از انگلیس، تیان یونگ چیان وکیل چینی ، جوی لی، وکیل حقوق بشر در چین، مائوریس پوزلی ژورنالیست از امریکا، مایکو تانکونساری وکیل از ژاپن، جون وان دکمپ از لس آنجلس امریکا، رناته وولوند، مسئول گزارشدهی از اعدامها و نحوه مقابله با آن از اتحادیه اروپا ، از لوکزامبورگ، نینگ چانگ استاد دانشگاه از ژنو ،. اریکا برنارد و همچنین کیل اشتفان بوسارد ژورنالیست از سویس

برنامه با خوشامدگویی و صحبتهای دو گرداننده بحث اریک برنارد و اشتفان بوسارت شروع میشود . بخش اول در مورد ایران است. یک فیلم دو دقیقه و نیمی از ایران و اعدامها نشان داده میشود و سخنران اول شیرین عبادی است.

او در مورد اعدامها در ایران و نمونه فعالیتهای علیه اعدام حرف میزند. او اشاره ای به اعدامهای سال ۶۷ میکند ، ولی از سال ۶۰ حرفی نمیزند و در مورد مبارزه علیه اعدام در ایران، فقط از فعالیتهای عمادالدین باقی و کمپین های که اخیرا دوستان ایشان به آن دست زده اند، مثل" اعدام کودکان بس"، حرف میزند و کلا، سخنرانی ضعیف و در عین حال نا دقیق و غیر موثری ارائه میدهد. نهایت حرف ایشان هم اینست که حکومت باید دمکراتیک شود و یا دمکراسی مهم است. بدون اشاره به اینکه کدام حکومت را میخواهیم دمکراتیک کنیم، حکومت اسلامی ایران را؟؟؟

بعد از ایشان نوبت سخنرانی من است. متن کامل سخنرانی خودم را بزودی منتشر خواهم کرد. فقط در اینجا باید تاکید کنم، برای من صحبت کردن در مورد این موضوع مهم، با احساسات و عواطف عمیقی عجین است. من نه به عنوان یک فرد، ناظر و یا حتی فعال حقوق بشر، بلکه یک نفر که از اعماق جامعه و از دل صدها نفر قربانیان این فاجعه، حرف میزند، سخنرانی ام را نوشته ام و همین احساس را به صدها نفر حاضرین در کنفرانس سعی میکنم، منتقل کنم.

همان اول سخنرانی ام میگویم، رابطه من با این پنج حرف (اعدام) ، متاسفانه فقط رابطه یک مسئول و یا فعال کمیته جهانی علیه اعدام نیست، رابطه ای است کاملا نزدیک. من ۲۰ ساله بودم که دیدم، دزدیدن عزیزان ما و تحویل دادن جسد آنها، چه زخم عمیقی در قلب ما حک میکند، و این زخم جاودان میماند. من در گوشم صدای کودکانی را دارم که از زندان حکومت اسلامی به من زنگ میزنند و میگویند" خاله مینا بزودی ۱۸ ساله میشوم، کاری بکنید" میدانید چرا، برای اینکه در اینجا در مورد حکومتی حرف میزنم که کودکان را در زندان نگهداری میکند و یک روز بعد از جشن تولد ۱۸ سالگی آنها را به قتل میرساند... در ایران ۱۶۰ کودک در این شرایط زندگی میکنند....

IMG_0959

من در ادامه از نحوه کار کردن سازمانهایی مثل کمیته علیه اعدام و یا سازمان نازنین افشین جم علیه اعدام کودکان حرف میزنم که عبادی و دوستانش، آنها را همیشه " فراموش" میکنند.... و تاریخ مبارزه علیه اعدام را به اعتراضات خودشان در مورد دستگیری و یا شکنجه دوستان دوم خردادی خود، و یا دستگیرشدگانی که قبلا در حکومت بوده و خودشان ترتیب احکام اعدام و یا سنگسار را میدادند، و امروز اسیر بخش دیگر حکومت هستند....محدود میکنند.

سخنرانی من مورد تشویق زیادی قرار میگیرد و بعد از کنفرانس چندین دعوت نامه برای سخنرانی در کشورهای مختلف دریافت میکنم... سخنرانیهای بعدی در این جلسه به امریکا و چین و ژاپن اختصاص دارد و جلسه در ساعت چهار و نیم خاتمه می یابد.

در خاتمه باید اضافه کنم که

سه روز کنگره جهانی علیه اعدام ، مملو از ابراز نفرت علیه حکومت اسلامی بود. هرجا از اعدام کودکان از اعدام فعالین سیاسی و یا همجنسگرایان حرف زده میشد، به ایران هم اشاره میشد . جمهوری اسلامی ایران مورد نفرت جهانی است و این موضوع مهم به مبارزات میلیونها نفر مردمی ربط دارد که علیه این حکومت و علیه اعدام بپا خاسته اند.

ما برای سرنگونی این حکومت مبارزه میکنیم و با سرنگونی این حکومت، راه برای ممنوعیت جهانی اعدام بازتر خواهد شد.

مینا احدی

١مارس ٢٠١٠