torsdag 12 augusti 2010

ليست اعتراضي به برخورد رژيم اسلامي به سکينه محمدي آشتياني از مرز ١٦٨٠٠٠ گذشت کمپين روزنامه فرانکفورتر روند شاو آلمان:

http://freesakineh.org/ir/

ما امضا کنندگان زیر به رویۀ ناعادلانه ای که در مورد سکینه آشتیانی اعمال شده است واقفیم.

ما خواهان آزادی فوری سکینه آشتیانی هستیم.

ما همچنین خواهان لغو مجازات سنگسار در ایران هستیم. مجازاتی که تمامی تعاریف از حقوق بشر را نفی می کند.

بر مبنای اینکه ایران امضا کننده اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و میثاق های مربوطه می باشد، از آیت الله خامنه ای رهبر ایران می خواهیم که مسئولیت تعهدات خود را بعهده گرفته و برای رهایی این زن که بطور ناعادلانه ای مجازات می شود، اقدام کند. ما همچنین خواهان پایان دادن فوری به مجازات سنگسار هستیم. صرفنظر از تفاوت در باورهای مذهبی یا سیاسی، ایران می بایست همراه با سایر ملل در بوجود آوردن جهانی مشارکت کند که در آن حقوق پایه ای بشر و اصول اولیه انسانیت غلبه داشته باشد.

سنگسار عملی وحشیانه است و می بایست متوقف شود.

چهارشنبه ۳۰ ژوئن ۲۰۱۰

استمدادنامه فرزندان سکینه محمدی آشتیانی متهم محکوم به سنگسار

امروز دست یاری به سوی همه مردم دنیا دراز میکنیم. پنج سال است که بدون مهر مادری و با ترس و وحشت زندگی میکنیم. آیا دنیا آنچنان ظالم است که میتواند این فاجعه را ببیند و راحت از آن عبور کند؟ما فرزندان سکینه محمدی آشتیانی هستیم. فریده و سجاد محمدی آشتیانی. از سنین نوجوانی با این درد آشنا شدیم که مادرمان در زندان است و ما منتظر یک فاجعه نشسته ایم. راستش کلمه سنگسار٬ به خودی خود چنان ترسناک است که ما سعی میکنیم هیچگاه از آن استفاده نکنیم. ما میگوییم٬ مادرمان در خطر است٬ مادرمان ممکنست کشته شود و مادرمان از همه انتظار دارد کمکش کنند.

امروز که تقریبا همه راهها به بن بست رسیده و وکیل مادرمان میگوید وضع مادر ما خطرناک است٬ به شما متوسل میشویم. به مردم دنیا متوسل میشویم٬ فرق نمیکند رنگ پوستشان چیست و یا در کدام کشور و شهر زندگی میکنند٬ به شما مردم ایران٬ به همه کسانیکه درد و زخم اینرا چشیده اند که کشته شدن یک عزیز خانواده چقدر وحشتناک است٬ متوسل میشویم. کمک کنید مادر ما به خانه برگردد!

ما به ویژه دست یاری بسوی ایرانیان در همه جای دنیا دراز میکنیم. کمک کنید این کابوس متحقق نشود. کمک کنید مادر ما نجات پیدا کند. واقعا توضیح دادن لحظه ها و ثانیه های زندگی ما بسیار سخت است. کلمات در مقابل این وحشت ٬ گویایی خود را از دست میدهند…

کمک کنید مادر ما نجات یابد. نامه بنویسید و از مقامات بخواهید او را آزاد کنند. بگویید که او هیچ شاکی خصوصی ندارد و کاری نکرده است. مادر ما نباید کشته شود. آیا این حرف را کسی هست بشنود و به یاری ما بشتابد.

فریده و سجاد فرزندان سکینه محمدی آشتیانی
منبع:خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر (هرانا)

قدرت صدای ما
نوشتۀ مارینا نمت
از سال 1982 تا 1984، من در زندان اوین زندای سیاسی بودم. در سن شانزده سالگی دستگیر شدم. شکنجه ام کردند و به من تجاوز شد و شاهد شکنجه و مرگ دوستانم بودم. جوانان بی گناهی که زندگیشان نابود شد. ولی دنیا ادامه یافت و توجهی نکرد. ما فراموش شدگان اوین و دنیا بودیم.
در صبح روز پنجشنبه بیست و پنجم مارس سال 2010 میلادی که صبحی زیبا و آفتابی بود، من به اردوگاه کار اجباری آشویتزدر لهستان رفتم تا قربانیانش را به خاطر آورده و به ایشان ادای احترام کنم. نگاهم راه باریکی را که بین چندین ساختمان دو طبقه قرار داشت دنبال کرد. بر خلاف ساختمانهای اردوگاههایی که قبلا دیده بودم، ساختمانهای آشویتز محکم بودند. تعداد زیادی اتوبوسهای توریستی در پارکینگ پارک شده بودند و گروههای توریستی در حال وارد شدن به اردوگاه بودند. سفر مرا “مرکز دوستان سایمون ویزنتال برای مطالعات هالوکاست” ترتیب داده بود. پرنده ها در نور کمرنگ آفتاب آواز می خواندند و صدای راهنمای ما که اسمش آنا بود از طریق گوشی به گوشم می رسید – ولی من توجه زیادی به او نداشتم. رنگ آجرهای آشویتز مثل آجرهای اوین بود. دستم را دراز کرده و آنها را لمس کردم و اشک در چشمانم جمع شد. کمی زودتر، هزاران جفت از کفشهای زندانیان آشویتز را در اتاقی دیده بودیم، و به یادم آمد که بعد از اینکه به اوین برده شدم، پاسدارها کفش های ورزشی سفید و قرمزم را از من گرفتند و به جایشان یک جفت دم پایی پلاستیکی به من دادند. با کفشهای من و دوستانم چه کردند؟ آیا آنها را از بین بردند؟ وارد ساختمانی شدیم و من اتاقی را دیدم با یک میز و چند صندلی دورش. آنا توضیح داد که در زمان هیتلر، از این اتاق برای دادگاه استفاده می شد و بیشتر زندانی هایی که در این اتاق محاکمه میشدند به مرگ محکوم می شدند. در زندان اوین، حاکم شرعی که مرا به مرگ محکوم کرد (دادگاه اول من غیابی بود)، احتمالا در اتاقی مثل این نشسته بود و در حالی که چایش را می نوشید، حکم صادر می کرد. زنده ماندن من معجزه بود، ولی همه به اندازۀ من شانس نیاوردند.
زندانهای ایران منجمله اوین هنوز کاملا فعالند و زندانیان بطور روزانه شکنجه و اعدام میشوند. وقتی چنین بی عدالتی هایی صورت می گیرد، کسانی که سکوت می کنند شریک جرم بی عدالتی هستند و مسئولند. ما نمی توانیم صبر کنیم که حکومت ها شرایط موجود را تغییر دهند. من به قدرت و توانایی هر انسان معتقدم. هر کدام از ما میتوانیم دنیا را کمی بهتر کنیم. می توانیم حرکتی ایجاد کنیم که به تدریج تبدیل به یک سونامی خواهد شد.
سکینه محمدی آشتیانی در ایران به مرگ محکوم شده است و تعداد زیادی از زندانیان دیگر همانند او در سلولهای تنگ و تاریک زندان ها عذاب می کشند و احتمال دارد که جانشان را از دست بدهند. من به خشونت اعتقاد ندارم، ولی ایمانم به صداهای ماست که یکی خواهند شد. بیایید صدایمان را به گوش جهانیان برسانیم.

مارینا نمت نویسندۀ کتاب” زندانی تهران” است. کتاب دوم او، “بعد از تهران،” در ماه سپتامبر به انتشار خواهد رسید.

یک مادر ایرانی بنام سکینه محمدی آشتیانی هر لحظه ممکن است اعدام شود

۲۱ تیر ۱۳۸۹: ایران: مقامات قضایی می گویند این زن نه تنها به جرم زنا، بلکه باید به جرم کشتن شوهرش سنگسار شود.

یک زن ایرانی بعد از شکنجه شدن به اتهام زنا در آستانه اعدام قرار دارد.

خانم آشتیانی در سال ۱۳۸۵ بخاطر “رابطه نامشروع” محکوم شده و ۹۹ ضربه شلاق خورده است. از آنزمان این زن ۴۳ ساله در زندان بسر برده است. جایی که اعترافش زیر فشار شلاق را پس گرفته است.

اخیرا او را به دادگاه کشانده و مجددا محاکمه کرده اند. وی باز هم محکوم شد و اینبار برغم مجازاتی که تحمل کرده بود، او را به مجازات سنگسار محکوم کردند. این عمل وحشیانه بدین نحو است که زن را سر تا پا در کفن سفید پوشانده و تا شانه  در خاک دفن می کنند. بعد با استفاده از سنگ های بزرگ او را تا مرگ سنگسار می کنند.

دیروز عصر دولت ایران این گزارش که خانم آشتیانی سنگسار خواهد شد را انکار کرده ولی محکومیت وی به مرگ ممکن است هر لحظه به شیوه های دیگری بویژه حلق آویز کردن اجرا شود.

فعالان ایرانی و مطلع حقوق بشر از جمله عفو بین الملل صحت این بیانیه دولت را مورد پرسش قرار داده و عمیقا نگران سرنوشت خانم آشتیانی هستند.

ما نباید اجازه دهیم آشتیانی قربانی دیگری از رفتار غیرانسانی با زنان شود. رفتاری که بصورت واقعیتی روزانه در ایران درآمده است. بگذارید صدای اعتراضتان شنیده شود و دیگران را نیز به اینکار تشویق کنید.

علیه مجازات سنگسار وارد عمل شوید، علیه آزار زنان وارد عمل شوید، این عریضه را امضا کنید.


Inga kommentarer:

Skicka en kommentar